وقتی که حکمرانان ژاپن قرون وسطی به رهبری فردی به نام «تویوتومی هیدهیوشی» (Toyotomi Hideyoshi) در نیمه دوم قرن شانزدهم میلادی آنچه را که ممکن بود انجام میدادند تا جلو استعمار روحی مملکتشان توسط دین مسیحی را بگیرند، به مسیحیان فرصت تبلیغ مذهب خود در سرزمین این امپراطوری داده شد. ولی شرطی که فرماندار نظامی ژاپن در ضمن عنوان کرد برای مسیحیان غیر قابل قبول محسوب میشد.
در سال ۱۵۸۷ میلادی رهبر نظامی ژاپن دستور داد که همه میسیونرهای فرقه انجمن عیسی (ژزویت) کشور را ترک گویند و چند سال بعد ۲۶ تن از پیروان مسیحیت در بندر ناگاساکی از طریق مصلوب کردن اعدام گردیدند. برای توجیه سیاست سختگیرانه خود نسبت به مسیحیان ژاپن تویوتومی هیدهیوشی خطاب به فرماندار اسپانیایی فیلیپین در نامهای نوشت که تا زمانی که پادشاهان اسپانیا و پرتقال اجازه داده باشند روحانیون ادیان ژاپنی شینتو و بودایی وارد قلمروشان شوند، قادر نیست به مبلغین این مذهب بیگانه فرصت گسترش عقاید خودشان را بدهد. بدون تردید میشود گفت که پیشنهاد هیدهیوشی از نوعی بود که امکان واکنش مثبت نداشت. خوب است بدانیم که رهبر ژاپن در حال مکاتبه با نماینده کشوری بود که صد سال پیش بویسله اخراج اتباع یهودی و مسلمان خود یک پاکیزگی قومی کم نظیر و با ابعاد گسترده انجام داده بود و از اصلیترین معیارهای انتصاب به مقامات دولتی در آن «پاک بودن نژاد» به شمار میرفت.
ادامه مطلب ...سه هفته پیش رهبر حکومت لیبی معمر قذافی بالاخره به آرزویش رسید و به کسب مقام ریاست آفریقا موفق شد. البته که این مقام ریاست انتقالی سازمان اتحادیه آفریقا بیش نیست و مدتش تنها یک سال است. در شهر آدیس آبابا پایتخت اتیوپی که در آنجا انتخابات صورت گرفت، جهانیان با چهره جدید سرهنگ قذافی آشنا شدند:
با دیدن این عکس کلمات خود قذافی به یاد میآید: «انسان بعنوان شخص واقعی باید از آزادی بیان برخوردار باشد و هر چند که مجنون باشد باید دارای حق اظهار آزاد دیوانگی خود شود» («کتاب سبز»).
فرق تمدن شرقی با تمدن غربی بیشتر در مواردی ملاحظه میشود که از برخورد عرف و عادت جامعه با قانون رسمی کشور حکایت دارد. در صورتیکه این دو تناقض دارد، چه باید کرد تا اصول اخلاقی جامعه نقض نشود؟ در ژاپن تا چندی پیش معمول بود که مردم از دریافت جبران خسارت وارده خودداری میورزیدند در حالیکه حق قانونی داشتند، بلکه برداشتهای سنتی ژاپنی آنان را محق نمیساخت این جبران را طلب کنند. راه حل پیشنهادی "کنفوسیوس" در کتاب "لون یو" (منتخبات) از این دوراهی که طی برخورد وظیفه خانوادگی با وظایف اجتماعی پیش میآید چنین است:
شهگون به کنفوسیوس گفته بود: در ده بنده یک فردی رکگو بوده. پدرش گوسفندی دزدید و او ایشان را لو داد.
کنفوسیوس در جواب او گفت: دل مردم رکگوی دهمان از دل مردمتان تفاوت دارد. پدران آنجا تقصیر فرزندان را میپوشانند و بر عکس. رکگویی در این است. (۱۳ : ۱۸)
شیوه دیگری هم وجود دارد که فرق تمدنهارا روشن میکند و عبارت از این است که از مردم متعلق به فرهنگهای مختلف میپرسند یک کلمهای چه تصوری در ذهن آنها بوجود میآورد و پس از این نتایج بدست آمده را با یکدیگر مقایسه میکنند. برای نمونه، محقق چینی "لو خون" مقالهای را با عنوان "نقش متن در روند تشکل قاموس شخصیت زبانی دوم" منتشر کرد که در آن تواردهای ذهنی کلمات مختلف روسی که در جوابهای دانشجویان روسی و از سوی دیگر در جوابهای دانشجویان چینی مقیم روسیه پیدا میشود، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. با مطالعه مقاله لو خون میتوان تفاوتی را ملاحظه کرد که بین تواردهای ذهنی دانشجویانی که زبان مادری آنان روسی است از یک سو و از سوی دیگر دانشجویان چینی که تازه شروع به آموختن زبان روسی کرده بودند، وجود دارد.
برای مثال، وقتیکه نظر دانشجویان را در باره اینکه واژه روسی "گوسفند" با چه صفاتی مرتبط است پرسیدند، جوابهای آنان حاکی از آن بودبد که "حوزههای تواردی هر دو زبان بطور اصولی مشابه نیستند و با هم تفاوت دارند و مفاد آنها مبتنی بر توجه به نشانههای طبیعی مختلف حیوان میباشد. بر اساس این حوزههای تواردی تسلسلهای صورتهای مخصوص هر یکی از دو قوم روسی و چینی تکامل یافته است که در چهارچوب آنها "گوسفند" در تفکر زبانی روسی مرتبط با "لجاجت" تلقی میشود و در تفکر زبانی چینی این حیوان دارای صفات زیر محسوب میگردد: "پوست – لطافت، ادب، کمدلی (کمدل)". علاوه بر این کمدلی در تفکر چینی مظهری از نزاکت یعنی ادب ارزیابی میشود."
به نظر میرسد که ملتی با چنین طرز تفکر شکستناپذیر است. در حالیکه کمدلی را مظهری از نزاکت میداند قابل ترساندن نیست زیرا فقط از کسی بترسد که از نظر چینیها شایسته ادب خواهد بود. در حالیکی روابط درون گروهی را بر قانون مقدم میداند غیر قابل تسلط است زیرا فقط از کسی اطاعت بکند که از نظر این ملت "خودی" تلقی خواهد شد.