وقتی که حکمرانان ژاپن قرون وسطی به رهبری فردی به نام «تویوتومی هیدهیوشی» (Toyotomi Hideyoshi) در نیمه دوم قرن شانزدهم میلادی آنچه را که ممکن بود انجام میدادند تا جلو استعمار روحی مملکتشان توسط دین مسیحی را بگیرند، به مسیحیان فرصت تبلیغ مذهب خود در سرزمین این امپراطوری داده شد. ولی شرطی که فرماندار نظامی ژاپن در ضمن عنوان کرد برای مسیحیان غیر قابل قبول محسوب میشد.
در سال ۱۵۸۷ میلادی رهبر نظامی ژاپن دستور داد که همه میسیونرهای فرقه انجمن عیسی (ژزویت) کشور را ترک گویند و چند سال بعد ۲۶ تن از پیروان مسیحیت در بندر ناگاساکی از طریق مصلوب کردن اعدام گردیدند. برای توجیه سیاست سختگیرانه خود نسبت به مسیحیان ژاپن تویوتومی هیدهیوشی خطاب به فرماندار اسپانیایی فیلیپین در نامهای نوشت که تا زمانی که پادشاهان اسپانیا و پرتقال اجازه داده باشند روحانیون ادیان ژاپنی شینتو و بودایی وارد قلمروشان شوند، قادر نیست به مبلغین این مذهب بیگانه فرصت گسترش عقاید خودشان را بدهد. بدون تردید میشود گفت که پیشنهاد هیدهیوشی از نوعی بود که امکان واکنش مثبت نداشت. خوب است بدانیم که رهبر ژاپن در حال مکاتبه با نماینده کشوری بود که صد سال پیش بویسله اخراج اتباع یهودی و مسلمان خود یک پاکیزگی قومی کم نظیر و با ابعاد گسترده انجام داده بود و از اصلیترین معیارهای انتصاب به مقامات دولتی در آن «پاک بودن نژاد» به شمار میرفت.
تویوتومی هیدهیوشی
چند سال بعد فرماندار نظامی دیگر به نام «توکوگاوا ایئهیاسو» (Tokugawa Ieyasu) که بر امپراطوری ژاپن مسلط گردید در فرمانی برای اثبات موج جدید مسیحیآزاری این استدلالات را مطرح کرد که «این دین زیانآوار مردم را راهنمایی میکند تا از اطاعت از احکام دولتی سر باز، به دین مقدس شینتو تهمت بزنند و قانون حق را بدنام کرده و عدالت را به نابودی بکشند و عفت پاک را تحریف بنمایند». علاوه بر این، نمونه شوم همان سرزمین فیلیپین به حکمروایان ژاپن نشان داد چطور کاتولیکهای اسپانیایی استعمارگر از دین مسیحی بعنوان علتی برای بقید اسارت روحی درآوردن مردم فیلیپین استفاده کرده بودند.
توکوگاوا ایئهیاسو
لازم به ذکر است که در بعضی موارد دین مسیحی در جزایر ژاپن توسط غربیها از راه «تهدید و تطمیع» ترویج میشد. از یک سو، ناخدایان کشتیهای پرتقالی تنها در بنادری لنگر میانداختند که تیولداران محلی ژاپنی آنها از مسیحیت حمایت میکردند. از سوی دیگر، تیولداران فرصتطلب برای جلب توجه خارجیها بر رعایای خود فشار میآوردند تا پرستش ایزدهای پدری را کنار گذاشته و مذهب بیگانه را قبول بکنند. و این هیدهیوشی و ایئهیاسو بودند که نگذاشتند تا سرنوشت مردم فیلیپین یا مردم بومی اینکای آمریکای جنوبی نصیب ملت با هوش و فرهنگ ژاپنی شود.
بعید به نظر میرسد که آته ییست معروف ژاپنی به نام«ناگاتا هیروشی» (Nagata Hiroshi، ۱۲۸۳ – ۱۳۲۶ خورشیدی ۱۹۰۴ – ۱۹۴۷ میلادی) به دین بودایی یا شینتو تمایل چندانی داشته باشد. و این امر بر اهمیت چشمانداز تاریخی میافزاید که وی در کتاب «تاریخ فکر فلسفی ژاپن» نقش مسیحیت در سرزمین ژاپن آن وقت را اینطور توصیف میکرد: «از لحاظ ایدئولوژیک، دین مسیحی به تجاوز سرمایه بازرگانی استعماری اروپا مساعدت میورزید. پیروان آن بیشتر در مناطق جنوب غربی کشور پیدا شده بودند که از مشخصات آن ولایات پیشرفت نسبتا بالای بازرگانی، مخصوصا بازرگانی خارجی و رواج چشمگیر گرایشهای تجزیهطلبانه بودند». البته که قتل عام قوم بومی آینو در جزیره هوکایدوی شمال ژاپن نشان میدهد که نظریه همدردی با موجودات زنده که از اصول دین بودایی محسوب میشود از سیاست وحشیانه استعماری ممانعت نمیکند. ولی نفوذ تصوری دین بودایی در اروپای قرن شانزدهم میلادی هیچگونه منجر به تصرف قاره اروپا توسط ژاپنیها نمیشد چونکه نه سرمایه بازرگانی ژاپن این قدرت بالقوه را داشت نه نیروهای مسلح مملکت قادر به چنین عملی بودند. آزادی تبلیغ عقاید بودایی در اروپای قرون وسطی دست کم ممکن بود انحصار ایدئولوژیک مسیحیت را خدشهدار سازد که این خود مسیحیت بود که در نهایت امر قربانی این انحصار ایدئولوژیک گردید. حد اکثر احتمال میرفت پادشاهی از پادشاهان اروپا از پی «مِناندروس» یکی از حکام دولت یونانی بلخ برود که نخستین فرد اروپایی بود که دین بودایی را قبول کرد. گمان نمیرود فرهنگ اروپایی در این صورت لطمهای خورده باشد.
اما اگر میسیونرهای بودایی از طرف سلاطین اروپا اجازه میگرفتند به سرزمینهای مسیحی قدم بگذارند، با چه بازتابی در میان اهالی محلی روبرو میشدند؟ نوع تفکر اروپایی که به جهان باصطلاح «خارجی» یا «بیرونی» معطوف است با طرز فکر ملتهای بودایی تفاوت زیادی دارد که در آن دل و روح انسان بیشتر مورد علاقه قرار میگیرد، و علاوه بر این برداشت بودایی از «واقعیت» از نظریه اروپاییها کاملا متفاوت است. میتوان گفت که اروپاییهای قرن شانزدهم یا هفدهم میلادی قادر به درک مناسب افکار بودایی نبودند.