فرق تمدن شرقی با تمدن غربی بیشتر در مواردی ملاحظه میشود که از برخورد عرف و عادت جامعه با قانون رسمی کشور حکایت دارد. در صورتیکه این دو تناقض دارد، چه باید کرد تا اصول اخلاقی جامعه نقض نشود؟ در ژاپن تا چندی پیش معمول بود که مردم از دریافت جبران خسارت وارده خودداری میورزیدند در حالیکه حق قانونی داشتند، بلکه برداشتهای سنتی ژاپنی آنان را محق نمیساخت این جبران را طلب کنند. راه حل پیشنهادی "کنفوسیوس" در کتاب "لون یو" (منتخبات) از این دوراهی که طی برخورد وظیفه خانوادگی با وظایف اجتماعی پیش میآید چنین است:
شهگون به کنفوسیوس گفته بود: در ده بنده یک فردی رکگو بوده. پدرش گوسفندی دزدید و او ایشان را لو داد.
کنفوسیوس در جواب او گفت: دل مردم رکگوی دهمان از دل مردمتان تفاوت دارد. پدران آنجا تقصیر فرزندان را میپوشانند و بر عکس. رکگویی در این است. (۱۳ : ۱۸)
شیوه دیگری هم وجود دارد که فرق تمدنهارا روشن میکند و عبارت از این است که از مردم متعلق به فرهنگهای مختلف میپرسند یک کلمهای چه تصوری در ذهن آنها بوجود میآورد و پس از این نتایج بدست آمده را با یکدیگر مقایسه میکنند. برای نمونه، محقق چینی "لو خون" مقالهای را با عنوان "نقش متن در روند تشکل قاموس شخصیت زبانی دوم" منتشر کرد که در آن تواردهای ذهنی کلمات مختلف روسی که در جوابهای دانشجویان روسی و از سوی دیگر در جوابهای دانشجویان چینی مقیم روسیه پیدا میشود، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. با مطالعه مقاله لو خون میتوان تفاوتی را ملاحظه کرد که بین تواردهای ذهنی دانشجویانی که زبان مادری آنان روسی است از یک سو و از سوی دیگر دانشجویان چینی که تازه شروع به آموختن زبان روسی کرده بودند، وجود دارد.
برای مثال، وقتیکه نظر دانشجویان را در باره اینکه واژه روسی "گوسفند" با چه صفاتی مرتبط است پرسیدند، جوابهای آنان حاکی از آن بودبد که "حوزههای تواردی هر دو زبان بطور اصولی مشابه نیستند و با هم تفاوت دارند و مفاد آنها مبتنی بر توجه به نشانههای طبیعی مختلف حیوان میباشد. بر اساس این حوزههای تواردی تسلسلهای صورتهای مخصوص هر یکی از دو قوم روسی و چینی تکامل یافته است که در چهارچوب آنها "گوسفند" در تفکر زبانی روسی مرتبط با "لجاجت" تلقی میشود و در تفکر زبانی چینی این حیوان دارای صفات زیر محسوب میگردد: "پوست – لطافت، ادب، کمدلی (کمدل)". علاوه بر این کمدلی در تفکر چینی مظهری از نزاکت یعنی ادب ارزیابی میشود."
به نظر میرسد که ملتی با چنین طرز تفکر شکستناپذیر است. در حالیکه کمدلی را مظهری از نزاکت میداند قابل ترساندن نیست زیرا فقط از کسی بترسد که از نظر چینیها شایسته ادب خواهد بود. در حالیکی روابط درون گروهی را بر قانون مقدم میداند غیر قابل تسلط است زیرا فقط از کسی اطاعت بکند که از نظر این ملت "خودی" تلقی خواهد شد.